۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

هدف از آتش زدن قرآن

یازده سپتامبر دو هواپیما با حمله ای انتحار طلبانه به دوبرج در مرکز نیویورک برخورد کردند وتعداد زیادی بیگناه در آتش سوختند واین حادثه بهانه ای شد تا امریکا به دو کشور اسلامی حمله کند دو کشوری که در دو نقطه استراتژیک خاورمیانه وآسیای مرکزی قرار داشتند وآن انفجارها بهانه خوبی بود بدور از اینکه آیا طالبان والقاعده به آن دو برج حمله کردند ویا اینکه نقشه ای از پیش تعیین شده برای سوق دادن افکار عمومی جهان به این واقعیت که دو حکومت طالبان وصدام حسین برای امنیت دنیا خطر دارند واینگونه شد که افکار عمومی  قانع شدند واین دو کشور به اشغال امریکا وهم پیمانانش در آمد واما امروز در سالگرد این حمله دو باره اتفاق دیگری رخ داده است تهدید یک کشیش به آتش زدن قرآن ، اگر به عنوان مسلمان هم به این حرکت نگاه کنیم چیزی جز توهین  ونقض آزادی چیز دیگری نیست مگر آزادی غیر از احترام گذاشتن به عقاید دیگران است دیگرانی که امروز بخش بزرگی از دنیا را تشکیل میدهند فرضیات زیادی وجود دراد که میتواند در پشت این قضیه وجود داشته باشد یکی اینکه این کشیش کار شخصی را میخواسته انجام دهد ویا اینکه عده ای دوباره قصد داشتند با این کار افراطی گری را بیشتر گسترش دهند وبهانه برای سرکوب وانفعال بیشتر مسلمانها وجود داشته باشد ودلایل وفرضیات دیگر،ولی هر چه که باشد ما را به یاد آتش زدن کتاب در تاریخ میاندازد کاری که در همین کشور افغانستان  توسط طالبان صورت میگرفت ودر جنگ جهانی توسط آلمانها ودر قرون وسطی توسط خود مسیحیان ،این کار هر چه که باشد کاری مغموم وبر خلاف آزادی میباشد  اما براستی مسلمانها چه انجام داده اند که امروز عده ای به خود جرئت انجام دادن چنین کاری را به خود میدهند وقتی عده ای از مسلمانها راه افراط را در پیش گرفتند وبه نام دین به اسلام ضربه میزنند عده ای نیز که عقده ای تاریخی از مسلمانهه بدل دارند بهانه پیدا میکنند تا مسلمانها را افراطی وخشونت طلب بدانند وقتی کمتر کشور اسلامی پیدا میشود که جز ابر قدرتهای اقتصادی وسیاسی دنیا باشد که بتواند جوابی محکم بدون خشونت به این عده دهد تا بتوانند جواب این کارشان را ملموس دریافت کنند البته هستند کشوهای نه چندان قوی که منافعشان به آنها اجازه نمیدهد وشاید هم این کارها برای دولتهایشان مهم نباشد علت دیگری که وجود دارد علتی تاریخیست که ناشی از عدم وحدت در بین مسلمانها شده است زمانی که به هر شکل مسلمانها همه یک دین را داشتند وفرقه فرقه نشده بودند بزرگترین قدرت در دنیا بودند زمانی این اتحاد بصورت ملموس از هم پاشید زمان صفویان بود که شیعه وسنی به شکل امروزی بوجود آمد وبرادر کشی رسم شد زمانی که پادشاهان صفوی خون سنی ها را مباح میشمردند وبر عکس ،زمانی که صفویان بجای پشتیبانی از حکومت عثمانی سعی در ضربه زدن به همرا داشتند ودشمن مسلمین از خارج از مرزهای ایسلامی به درون مرزها کشیده شد وتا امروز وجود دارد وعده  ای از مسلمانها برادران دینی خود را خطر ناکتر از بیگانگان میدانند امروز شاید اگر وحدت وجود میداشت عده ای جرئت چنین کاری را بخود نمیدادند وبا راهپیمایی وتظاهرات شاید مشکلی حل نشود وتاثیر عمیقی نداشته باشد اگر دولتهای اسلامی حرکتی نکنند زمانی میتوانیم در برابر چنین اعمالی واکنش در ست نشان دهیم که بزرگ شویم وبه وحدت برشیم لازم نیست اعتقادات هم را کنار بگذاریم فقط لازم است به اعتقادات هم احترام بگذاریم واز افراطی گری وجهل بدر آییم وخود را به آگاهی مجهز کنیم تا صدر اعظم آلمان بخود جرئت ندهد که به کسی که به عقاید عده زیادی از زمینیان توهین کرده جایزه دهد

۳۷ نظر:

بارانی گفت...

درود همگن نیک
شما به ابعاد سیاسی این مطلب بیشتر از من پرداختید و همان حرفهایی که بنده حوصله گفتنش را نداشتم با حوصله گفتید. نظر بنده نیز همان طور که از آن مطلب بر می آمد به شما بسیار شباهت دارد.
بارانی باشید

حیدر حسینی گفت...

سلام دوست گرامی
از آشنایی با شما خوشحالم، شاید بیشترین دلیل خوشحالی ام، پرداختن به مسایل از منظری غیر از منظر رسمی و متداول باشد که باعث احساس جریان زندگی در جامعه است؛ جامعه ای که گاهی با خویش می اندیشم دیگر امیدی به تفکر و در نتیجه حیات آن نیست.
برای اتان آرزوی موفقیت می کنم و با افتخار وب تان را به دوستان ام معرفی می نمایم.
التماس دعا

مهدیه گفت...

سلام دوست گرامی منم شما رو لینک کردم در ضمن پستی در حال و هوای مطلب شما در وبم گذاشتم خوشحال میشم نظرتونو بدونم
موفق باشید

زيبا گفت...

سلام آگاهي عزيز
به نظر ميرسد اين حركت جنبه هاي سياسي فوق العاده خارج از تصوري را داشته باشد ولي از همه مهمتر چيزي كه باعث تاسف من ميشود آن است كه به نظر ميرسد اين حركت كاملا سياسي يك ژولتيك جهت تشديد اختلاف ميا مسلمانان و مسيحيان باشد كه هر دو بيشترين تعداد پيروان را در جهان دارا مي باشند و اين بسيار براي من مايه ي تاسف است و متاثرم مي كند. ميان مسلمانان و يهوديان پيش از اين به دلايل كاملا سياسي شكاف و گسستگي وحشتناكي ايجاد شده و سالهاست كه ما و آنها كار ديگري جز تشديد اين اختلافات انجام نميدهيم و حال گويا نوبت به مسيحيان رسيده است.
اينكه چرا ما انسانها نمي توانيم همانگونه كه تو در انتهاي متنت اشاره كرده اي به جاي دشمني و سوءظن به ساير اديان با احترام به عقايد مخالف و با توجه و تاكيد بر وجوه و پيامهاي مشترك اديان به تعامل انديشه بپردازيم را بايد در سياستهاي كثيف دولتمردان اين جوامع و همچنين كشورهاي مسلمان جستجو كرد.
در ضمن من شما را لينك كردم. در رابطه با پست بني صدر هم حرفهايي داشتم كه گويا طبق معمول دير آمدم همانگونه كه هميشه مي آيم و چند پست شما را پشت سرهم مي خوانم و بخاطر تاخيرهاي هميشگيم شرمنده مي شوم.
عيدت هم مبارك و اميدوارم كه ماه رمضان بر خردمان افزوده باشد.

امید گفت...

sallam
این کشیش احمق فراموش کرده که مسلمانان چقدر در تشکیل یک جامعه مدرن و متعالی به بشریت خدمت کرده است . ابو علی سینا و رازی تا قرن هیجدهم نظریاتشان در دانشگاهای غرب تدریس می شد . کسانی مثل گالیله و نیوتن نظریه انها چیزی جز ترجمه نظریه های ابن هیثم نبود .و صدها دانشمند دیگر که اگر انها نبودند مطمئنا تکنولوژی امروز هم نبود .
اسلام همچین ادمهایی به بار اورد نه جنایتکارانی مثل بن لادن و طالبان .

حیدر حسینی گفت...

سلام بزرگوار
با مطلبی به عنوان "او عحم است، ارث نمی برد!" در خدمتم؛ مطلبی که نشان می دهد تبعیض نژادی در میان مدعیان خلافت اسلامی چه جایگاهی داشته است. فرمان به تبعیض نژادی از سوی خلیفه ی عادل! و بررسی آن و مقایسه ی آن با تعالیم کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، مضمون این نوشتار است.
مفتخر خواهم بود که چونان همیشه از نظرات شما بهره مند شوم.
موفق باشید
التماس دعا

نورافکن گفت...

دوست عزیز لینک شما رو اصلاح کردم
امیدوارم موفق باشید
وبه عنوان یک نکته می خوام عرض کنم که صفحه وبلاگتون خیلی سنگینه و خیلی طول می کشه تا باز بشه. بهتره تعداد مطالب صفحه اول رو کم کنید.

محمد علی گفت...

سلام دوست هم اندیش و هم دل من؛

سپاس از لینک ؛ به روی چشم..

اما در مورد این جریان متاسفانه خود ما نیز جزء عاملین محرکه بودیم ؛ نمی دانم شما کتاب آیات شیطانی را خوانده اید یا نه ، آنروز نیز چنین ماجرایی بود.. آیات شیطانی فارغ از عنوان گول زننده اش رمانی است مسخره و شخص سلمان رشدی نیز تا آن زمان نویسنده ای ناشناخته بود ، اما پس موضع
گیری که آیه اله خمینی در قبال وی انجام داد ورق روزگار برایش برگشت و علی رغم تبلیغاتی که برایش انجام شد که مثلا دیگر امنیت جانی نداردس ولی سلمان رشدی واقعا به هدف خود رسید ؛ هم تبدیل به نویسنده ای سرشناس شد و هم آن رمان مسخره اش فروشی میلیونی کرد!
باور کنید اگر ما پس از آنکه آنان ادعای انجام چنین عملی را می کردند ما می گفتیم از دیوانگان بیش از این انتظار نمی رود هرگز این اتفاق پیش نمی افتاد! اینان دیوانگانی هستند دی پی نام و شهرت و از هر چه میگذرند برای ارضای این شهوت!
مگر خود آنان از عکس العمل مسلمین خبر نداشتند که چنین عملی انجام دادند ؛ قطعا که خبر داشتند باید ماجرا را از دیدی دیگر نگریست...

ناشناس گفت...

سلام
نمیدانم چرا جنگ

نمیدانم چرا جنگ

و چرا جنگ

چرا با نام مذهب می کنند جنگ

مگه مذهب پیام صلح و اشتی نیست

مگه مذهب برا یکپارچگی نیست

مگه انسان ز یک اصل و نسب نیست

مگه کل مذاهب نیستند صادق

بر یک خدای واحد

بس است جنگ وستیز

بس است جنگ و ستیز

تو ای انسان قرن بیست

بر سر مذهب نمی اری ستیز

باید فراتر رفت

باید فراتر رفت

خدای بی همتای ما یکیست

ناشناس گفت...

سلام آگاهی عزيز
ديدگاهتون درباره ی اين ماجرا و اتفاق ناراحت كننده كاملاً درست و انديشمندانه بود
منم از همكاری با شما خوشحال می شم!
من لينكتون كردم.

بارون خانوم گفت...

برداشتهای زیادی میشه از این ماجرا کرد اولین و ساده ترینش به قول خودتان میل به شهرت در این کشیش دیوانه بوده و عقده و نقشه ای برای کسب شهرت در جامعه آمریکایی.جنبه دیگر میتواند دستهایی باشد که پشت پرده عروسک گردانی می کنند.شاید دست آمریکایی برای پیدا کردن بهانه ای جدید برای ساختن پایگاهی دیگر در خاورمیانه و یا دست مسلمان افراطی برای محکوم کردن آمریکا!
اما توجیه وجود دشمن آمریکایی راحت تر و دلپذیرتر است تا وجود دستی مسلمان برای به آتش کشیدن اعتقادش.
و چه غم بار است حمله خود به خود.به آتش کشیدن خود به دستان خود...
اسلامی که از مسلمانی دورافتاده و کتاب آسمانیش میان جماعت مسلمان مهجور مانده هرگز بر دشمن کافر پیروز نمی شود،چرا که پیش از همه دشمن خودی دارد...

sorena گفت...

سلام دوست سبزم . بعد از جند وقت که به دلیل مسائلی نتونستم آپ کنم برگشتم. لطفآ وبلاگ جدیدمو لینک کن
سری هم به ما بزن نظر یادت نره
پاینده باد ایران
سسربلند باد ایرانی

میبدسبز گفت...

نمی دونم چی باید بگم شاید خودنمایی یک کشیش دیوانه شاید هم مقدمه ای برای برافروختن خشم مسلمانان و اقدامات تلافی جویانه و جنگی دیگر
مطلب خوبی در مورد اختلاف بین شیعه و سنی نوشتید. من از تاریخ خیلی خبر ندارم واقعا قبل ار صفویان این اختلافات نبود؟

دان کی شوت گفت...

سلام
من اگر جای مسلمانان بودم اصلا در مقابل چنین چیز هایی حرکتی نمی کردم

می دانید چرا؟

چون این ادم اصلا همین را می خواهد می خواهد صدای مارا در بیاورد اگر ببینید کسی به او محلی نمی گذارد او هم دیگر حرفی نمی زند اگر واقعا پیامبر ما بر حق است و قرآن ما درست است هیچ وقت با اتش زدن و کاریکاتور کشیدن از بین نمی رود هیچ وقت ادمی که واقعا به قرآن اعتقاد دارد با اتش زدن قران از عقیقده اش بر نمی گردد پس همان بهتر که این دسته جات را به حال خود بگذاریم

امین گفت...

این حرکت خودبخود بی معنی است زیرا اگر علتش راضدیت ویا محکومیت خشونت گرایی اسلامی بدانیم خود عین خشونت گرایی وترویج ان است.با خشونت نمی توان خشونت زدایی کرد بلکه کاملا اسباب ترویج ان می شود.زیرا در تقابل نیروها وتخاصم نیرویی برنده است که پر زورتر وغالب می گردد.لذا باید نقطه اثر را خنثی نمود وبا عامل قدرت وزور رابطه غیرمتخاصم ساخت در توازی وموازنه منفی تا بی اثر گردد.در این خصوص باید چهره غیر خشن اسلام ومسلمانان را نشان داد حال ایا اسلام غیر خشن است؟جای تامل وبحث به قامت وطول تاریخ دارد.یا اسلام ذاتا خشن نیست یا می تواند غیرخشن باشد و رویی متعالی از خود عرضه کند که در سایه ان حقوق انسان تامین گردد.در غیر اینصورت در دام تعصب ومغالطه افتادن دور باطلی است که جامعه بشری وبخصوص مسلمانان ازموده وره به جایی نبرده اند.نباید تعصب داشت با این چهره اسلام که حاکمین برای بسط ید خود در قدرت نیازمند ومروج انند در بر همین پاشنه خواهد چرخید

MIMZ گفت...

سلام
شرمنده من ديروز يادم رفت مشخصاتم و وارد كنم،من لينكتون كردم نه ناشناس;)
شما من و لينك كردين؟؟

ناشناس گفت...

درود
اسلام به خودی خود دچار افراط گرایی است، و کافیست که فلان مفتی در فلان کشور جهان حرفی از دهان مبارکش دربیاد و مردم را گروه‌ گروه‌ به خیابان ها بکشاند و در واقع با یک تفسیر به رأی خویش سرنوشت جامعه‌ی اسلامی، زیر و رو می شود.
در مورد اینکه صفویان تفرقه‌ها را دامن زدند شکی نیست اما این دین از روزی که پا به میدان تاخت و تاز نهاده‌ است همواره‌ با نوعی اختلافات و قدرت طلبی ها مواجه بوده‌ است از ماجراهای معاویه‌ و علی گرفته‌، تا سر بریدن حسین.. همواره‌ دین را بر پایه‌ی شمشیر و قدرت طلبی بنا ساخته‌اند.
.
در ضمن ممنون که سرزدی، من هم لینکت می کنم.

دکتر تراش باشی گفت...

درود
اسلام به خودی خود دچار افراط گرایی است، و کافیست که فلان مفتی در فلان کشور جهان حرفی از دهان مبارکش دربیاد و مردم را گروه‌ گروه‌ به خیابان ها بکشاند و در واقع با یک تفسیر به رأی خویش سرنوشت جامعه‌ی اسلامی، زیر و رو می شود.
در مورد اینکه صفویان تفرقه‌ها را دامن زدند شکی نیست اما این دین از روزی که پا به میدان تاخت و تاز نهاده‌ است همواره‌ با نوعی اختلافات و قدرت طلبی ها مواجه بوده‌ است از ماجراهای معاویه‌ و علی گرفته‌، تا سر بریدن حسین.. همواره‌ دین را بر پایه‌ی شمشیر و قدرت طلبی بنا ساخته‌اند.
.
در ضمن ممنون که سرزدی، من هم لینکت می کنم.

سينا برادران گفت...

با درود
حضور سبزتان را گرامي مي دارم. صد البته افراط هر گونه كه باشد مضموم است. به هر حال از بيابان عداوت و دشمني چيزي جز خشونت نمي رويد.

اقبال گفت...

حق

سلام

با شما موافقم.

مقاله ای در ذهن دارم که راجع به همین مسئله ی وحدت است که به همین زودی خواهم نوشت ... بنظرم این اتفاق خود یک هدیه ای از جانب خداست برای مسلمانان تا متحد شوند و من این حرکت را فارغ از تمام تلخی و دردش- عامل اتحاد می دانم و حتی شده برای چند روز و ماه دوری از مسائل درون دینی و رسیدن به اتحاد

بی شک نقش رهبران برای این اتحاد نیز ضروری است و نوع رهبری شان در این ماجرا...


غیرت دینی تان - نه تعصب - را با تمام احترام می ستایم برادر.

یا حق

رومینا صدری گفت...

اهانت به قرآن که صد در صد غلط است و واقعآ نقض آزادی ! اما به نظرم برخی از افراد که این روزها در کشور خودمان هم به وفور یافت می شوند و اسمآ مسلمانن , آنقدر پاهایشان رو از گلیمشان فراتر گذاشتند که خوب این کارها هم از طرف مقابل انجام می شه !!اگه ما یاد بگیریم که والا کشورهای دیگه دشمن ایران نیستند اونها هم اجازه انجان چنین کاری رو پیدا نمی کنن!
در انتها باید بگم که به نظرم این خود حکومته که داره با این کارها تیشه به ریشه اسلام می زنه !
باید بگم البته که من در این زمینه خبره نیستم و نظرم , نظر شخصیه !!!

حسين گفت...

مطالب جامع و زيبايي بود
ممنون

شور و شعور و شرف گفت...

قران سوزی می بایست در خود كشور های مسلمان .. ایران و افغانستان ..و .. پا می گرفت ..
چرا كه تقدس دینی را كه مذاهب مختلفی بار اورده و همه هم خونین در مقابل هم ایستاده اند ..از بین می برد ..
معلوم است در این ممالك اسلامی بسیاری دانشگاهی و با سواد به مذهب چسبیده اند و اخوند بس نیست خود این دانشگاهیان اخوند تر از اخوندند .. خوب دیگران در جایی دیگری كار خودشان را می كنند ... كه بزنند توی سر ملت جاهل مسلمان .. دولت های این مسلمان ها از همه بدتر می زنند توی سر ملت مسلمان خودی .. فقر و فحشا و برده داری در قوانین شرع اسلامی و اقتصاد بازار تجاری اسلام نهفته است ..
در هر صورت قران سوزی در هر كجا كه انجام گیرد .. از یك طرف خشم و كینه مال و ملك پرستان بازار اسلامی و حواشی انرا دامن می زند .. و از طرف دیگر تقدس باوری ملت عادی مسلمان را كاهش می دهد .. چرا كه باور عمومی مسلمان ها بر این است كه این كتاب مقدس و از طرف خدا امده است و هر كس انرا بسوزاند .. اله و بله می شود .. زمانی دیدند هیچ اتفاقی نیافتاد .. خوب پی می برند كه تقدس قران فسانه ای بیش نیست .. و عده ای هم كه قران را علمی می خوانند .. علمشان با ان می سوزد ..

غزل گفت...

کاملا درسته متاسفانه خود مسلمانان افراطی کاری کرده اند که اکثریت مردم جهان از آنان به عنوان تروزیست و خشونت طلب و متحجر یاد کنند.

نوشین گفت...

دوست گرامی در زمینه همین مطلب قران سوزی من هم چیزهائی نوشتم و سوالاتی از خدا و پیغمبرشو مسلمانان و شیعیان و طرفدارانش کردم البته سوالاتی بی جواب

محمدحسین گفت...

من باز فیلتر شدم

روزبه گفت...

درود بر شما دوست عزیز و گرامی . ابتدا باید بگم که لینک رو تصحیح کردم .در مورد پست شما البته ، دو دیدگاه کاملا متفاوت موجود هست ، یکی اینه که بلافصل و بی درنگ این کار یعنی "تهدید به آتش زدن مقدسات نزدیک یک میلیارد نفر" رو محکوم میکنه و دیدگاه مدرنیستی است . اما نگر پست مدرنیسم به موضوع طور دیگری است پست مدرنها معتقد به آزادی بیان بدون قید و شرط هستند و استدلالشان هم اینه که در حرف و کلام حتا اگر کسی فحاشی بکنه هم مهم نیست (در مورد هر اعتقادی ) این مردم هستند که قضاوت میکنند و باید به شعور مردم احترام گذاشت و آزادی بیان را محدود نکرد در واقع محدود کردن بیان در فلسفه اومانیستی جهان امروز مااز نگر پست مدرنها ، نوعی توهین به شعور انسانی است.شاید بگویید به حقوق دیگران آسیب می زند اینکار یا احساسات را .. پاسخ این نگراین هست که مشکل از این سو نیست مشکل از شماست ، شما هم میتوانید عمل متقابل انجام دهید و کسی نباید نظرش رو به صرف اینکه دیگران احساساتشان به چه سمتی میره سانسور کنه و این حکم آزادی بیان محدود کردن توسط خود است و کسی که مورد نقد یا وهن قرار گرفته باید آستانه اش را بالا ببرد و از دیگران نخواهدکه حرفی نزنند و سانسوری توسط خود بکنند چون دل شمانوعی آزرده میشود و ... . در مورد پرونده یازده سپتامبر به هر شکل همون نظریه هایی که فرمودید مطرح هستند و تا حالا خیلی بحث شده ، اما نکته ایی که فارغ از اینکه حملات برنامه ریزی دولت استثمارگر آمریکا بوده یا نه ، بهره برداری به بهترین وجه برای دولت آمریکا باورود به خلیج فارس و افعانستان و عراق رخ داده ( که نیاتی غیر از ادعای آقایان در پسش هست ) در مورد نظر بنده به صورت خاص در مورد وهن به قرآن باید بگم من از دسته اول هستم اما به دسته دوم هم فکر میکنم و حرفشان را خالی و تهی از معنا نمی بینم مسئله اینجاست که حتادر غرب هم امکان پیاده کردن و عملی کردن نظر پست مدرنیست ها نیست چه برسد به ایران سنتی !در واقع میتوانم بگویم به نظر اول نزدیکتر هستم ولی نظر دوم هم برایم جالب است و شاید در آینده به آن نزدیکتر شوم اما امروز خیر . من نیز این اقدام رو محکوم میکنم . برای شما آرزوی بهترینها را دارم و بدرود .

علیرضا گفت...

به امید بازگشت وحدت به مسلمین جهان...

omid گفت...

با درود.
با مطلب (( جهان بینی انسان )) به اپ هستم.
دیدگاه شما در رابطه با نگرش انسان به جهان و محدودیتها و ازادی ها چیست؟؟

به قلم آن ها که به بـهشـت نمی روند... گفت...

سلام ...حرفاهی بسیار خوبی گفتید ...استفاده کردم ...همیشه منتظریم طرف مقابل کاری انجام بده تا ما فقط محکوم کنیم ..سلاحو انداختیم زمین انتظار داریم دشمن به مرز ما یورش نبره !...
راستی لینکتون هم اصلاح شد ...ببخشید چرا لینک وبلاگ من نیست ؟اینجا ؟؟/

نوشین گفت...

آگاهی جان جوابی به شما در وبلاگم دادم - دوست دیگر وبلاگ نویسمان هم مسعود حرف خوبی نوشتند اگر برگردید و بخوانید خوشحال میشوم دوباره جوابی بدهید

اشکان گفت...

سلام اگاهي عزيز
متاسفانه سطحي نگري هنوز در دنياي امروز وجود داره و فرقي هم نميکنه که از چه مرام و مسلکي باشه. واز اون غمانگيز تر وجود عده ايه که با سوء استفاده از اين سطحي نگري درپي اهداف سياسي و پليد خودشون هستند و عده اي هم خيلي راحت گول اين بازي هارو مبخورند .سران کشورهاي اسلامي هم خودشون از اين بازيه استقبال ميکنند و به دنبال منافع خودشون ميگردند .و سران کشور ما هم مطمعنا از اين بازي بدشون نمياد و ترجيه ميدن اين اتفاقات بيافته تا اونها هم با استفاده از احساسات مردم اهداف سياسيشونو دنبال کنند
تنها راه نجات در اگاهي بخشيه و مبارزه با سطحي نگري

ويكي گفت...

من كلا در اين باره معتقدم كه اگر هم آتش ميزد كار خيلي وحشتناكي نكرده بود و ما مسلمونا اگر با فهم بخواهيم عمل كنيم همين محكوم كردن كافيه.نه اينكه بريم آتش بزنيم به سفارت حافظ منافع فلانجا و از اين كارا.با اين كار خويوحشي گري كه سالهاس به ما نسبت ميدن رو ثابت ميكنيم.در كل اوني كه اون ميخواست بسوزونه فقط چندصدتا كاغذ بود.ما اگر ارزشي براي اون ميخوايم قائل باشيم براي كاغذ نبايد باشيمم براي متن حرفاش بايد قائل باشيم.نميدونم دارم چي مي بافم اما من كه از اونا ناراحت نيستم

بارانی گفت...

اگر قرار است خفه شویم، بگذار آنان این کار را بکنند نه خودمان!!

parnian گفت...

درود
وبلاگ برای یک لحظه آزادی فیلتر شده ، اگه هنوز آدرس قبلی رو داری می شه لطف کنی و آدرسو صحیح کنی.ممنون می شم.
موفق باشی. سبز می مانیم
http://4-azadi.blogfa.com

شمارش معکوس گفت...

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم.
سلام دوست سبزم.لطفا لینک رو اصلاح کن(عدد 8 بذار).سبز باشی.

ش.ه.ب گفت...

سلام.شرمنده که اینقدر دیر اومدم...
.
.
به نظره من توهینه اصلی رو کسایی کردند که به این خبر پر و بال دادن و اون رو همه جا پخش کردند(جمهوریه اسلامی).وگرنه چه اهمیتی داشت که یه کشیش عقب افتاده ذهنی یه گوشه دنیا یه کتابو آتیش بزنه؟
با اینکار مگه چیزی از قداست و ارزشه قرآن کم میشه؟
این آتش زدنه قرآن منو یاده داستان قرآن سره نیزه کردن میندازه.اون موقع علی گفت :" قرآن ناطق منم.اینها یک مشت ورق پاره بیشتر نیستند..."